بلا برای مؤمن

کان عمنا العباس نافذ البصیرة صلب الایمان و أبلی بلاء حسنا و جاهد مع أبی عبدالله و مضی شهیدا
از عنایات خدا در حق حضرت عباس همین بلاء حسن است .
در قرآن کریم یک مرتبه از بلاء حسن نام برده شده است که عالیترینش نصیب حضرت عباس شده است .
ایمان و بلا مثل دو کفه ترازو برای مؤمن هستند که هر چه ایمان بیشتر شود بلا هم زیاد می شود  ، مهمترین کاری که بلا برای مؤمن انجام می دهد شوق لقا را در انسان زیاد می کند ، پیامبر فرمودند  جبرییل بر من نازل شد و فرمودند که خدای متعال به دنیا امر فرموده که مؤمن را دچار سختی و ضیق کند تا لقای من را دوست داشته باشند . چون دنیا زندان مؤمن است و خدا دوست ندارد در زندان بمانید و خدا می خواهد میل بیرون رفتن از این دنیا را در شما زیاد کند و این برای همه انبیا هم بوده است که عده زیادی از آنها به وسیله گرسنگی و تشنگی و عده ای هم به وسیله مقتول واقع شدن ، بعضی از انبیا فقط یک شب پیامبر بودند و شب آمدند امت خود را جمع کردند و انذار دادند و صبح از دنیا رفتند .
 بلا با مصیبت متفاوت است ، مصیبت باعث اذیت درون می شود ولی بلا یک شیرینی خاصی دارد و مؤمن کیف میکند که از طرف محبوب برایش بلا می آید .
مصیبت بیشتر برای کفار است و گاهی هم در ظاهر برای مؤمن به وجود می آید ولی در باطن همان بلا است . و لنبلونکم بشی من الخوف و الجوع و ... الذین اذا اصابتهم مصیبه قالو انا لله و انا الیه راجعون . پیامبر اکرم فرمودند هر کدام از شما درجه ای در نزد خدا دارید که به این درجه نمی رسید مگر با مبتلا شدن به بلای جسمی و یا با بلا در مال . بهترین نوع بلا همان بلای حضرت ابراهیم است . و اذا ابتلی ابراهیم ربه بکلمات فأتمهنّ . بلای محبت همان بلای عظیم است .
خدای متعال به حضرت عباس بلا نداد بلکه بلا حسن داده است . مبتلا به بلا شدن انسان مؤمن به بلا به خاطر این نسیت که خدا که علام الغیوب است بخواهد ما را بشناسد بلکه طبق قرآن این ابتلا یکی به خاطر افزایش صبر در انسان مؤمن است و با افزایش صبر به ما جزا بدهد ، یا بلا برای شاکر شدن ما می دهند که نسبت به نعمات شکر بورزیم تا خدا آنها را زیاد کند .
کنه بلا برای مؤمن  بازدرندگی نفس است چرا که در وجود همه ما یک فرعون است که این بلا این فرعون و تکبر را از بین میبرد ، همین که اشک جاری می شود فرعون ها دارند له می شوند . بلا برای از بین بردن ادعا در وجود انسان مؤمن  است . حال چرا از طرفی گفته اند با دعا و صدقه دفع بلا کنید ؟ چون دیگه هدف این بلا همان دعا کردن است و برگشتن به سوی خدا .
«این بلا ی دوست تطهیر شماست         علم او بالای تدبیر شماست  »

. یا اینکه

 «  خلق را با تو بد خو کنند         تا تو را رو سوی آن جانب کنند  »

 . اگر با کمی عشق بخواهیم بلا را برای شما معنی کنم این است که وقتی انسان مؤمن  به بلا مبتلا می شود یعنی این که خدای متعال سلام رسانده ای مؤمن گفته تشریف بیاورید با شما کار دارم . بیایید یک کمی با هم صحبت کنید .
بلا برای کافر ادب شدن است و برای مؤمن امتحان است . وقتی صبر برای مؤمن در دنیای دیگر حقیقتش روشن شد مؤمن میگوید کاش در دنیا گوشتم را با مقراض تکه تکه می کردند .
بعد فرمود و للانبیاء درجة برای انبیا بلا درجه است خدا چرا حضرت ابراهیم را به ذبح اسماعیل مبتلا کرد ؟ چون می خواست او را از نبی به رسول و از رسول به خلیل و از خلیل بودن به امام بودن برساند . حالا آیا برای امام حسین هم بلا درجه است ؟ نه بلکه البلا للاولیاء کرامة یعنی بلا برای اولیا کرامت است ، یعنی درجه سر جایش و یک کرامت برای ولی خواهد بود . بنا به نقل سید بن طاووس گفته می شود که در روز عاشورا سید الشهدا ملهم شدند که ما عهد ازل را از دوش تو برداشتیم و شما برگرد برو به مدینه ، اما حضرت فرمودند ما بر سر عهد خود هستیم .
لذا باید خوشحال باشیم که اطراف ما را بلا گرفته است .
امیر المؤمنین یک رفیق داشتند یک وقتی آمدند به خانه حضرت ، آمد در خانه حضرت بلند بشه سرش خورد به دیوار و سرش شکست ، حضرت فرمودند تو همیشه موقع بلند شدن بسم الله می گفتی اما این بار ترک کردی ، این یک پیام است از دوست که چرا رابطه را قطع می کنی ؟
بلا غرور انداز است و فیتیله الوهیت را کم می کنه مگر ما خودمون زودتر دست به کار بشیم و اینها را کنار بزنیم .
در سوره انفال می فرماید : من اینها را کشتم و من تیر اندازی کردم هنگامی که شما تیر میزدید ... ودر آخر می گوید و لیبلی المؤمنین منه بلاء حسنی ، یعنی خدا قصدش از این مقاتله این بود که مؤمنین دچار بلاء حسن بشوند .
بلا حسن مبتلا شدن به جهاد با ابی عبد الله است . یعنی ما اباالفضل علیه السلام را بیچاره حسین کردیم .
حضرت عباس نهایت کوشش خود را کردند ، جاهد مع ابی عبد الله ، این کلمه مع هم یک دنیا حرف در بر دارد . یعنی با حسینی که پیامبر فرمود وقتی حسین پیش من می آید من به رقص در می آیم _ این رقص را علامه طباطبایی در مورد شرکت استاد مطهری در جلسات خودش هم بیان می کند و می فرمودند که من به رقص در می آمدم و به معنی شادی بسیار در درون است نه نعوذ بالله رقص ظاهری _ حسینی که پیامبر _ تجلی اعظم  _ سید الشهدا را روی دوش می گرفتند و می گفتند نعم الراکب و نعم المرکوب ، با این حسینی معیت داشته اند .
سید الشهدا در عاشورا بازو بند به دست عباس بستند و گفتند تا اجازه ندادم جنگ نکن ، شما مراقب خیمه من باشید ، گاهی هم سید الشهدا اجازه کمک به دیگر اصحاب را می دادند که اباالفضل به کمک آنها بروند . تا وقتی که همه اصحاب و بنی هاشم شهید شدند مگر حضرت عباس و سید الشهدا اینجا معنی جمله امام صادق معنی میشود که جاهد مع ... حضرت در این لحظات هر جا سید الشهدا می رفتند در جلوی ایشان برای بلا گردانی حرکت می کردند .

 

 این مقام معیت در قرآن است که فقط به کسانی داده می شود که من یطع الله و الرسول فاولئک مع الذین انعم الله علیهم من النبیین و ...
 نعمت دیگر این همراهی مضی شهیدا است . حضرت عباس  قطعا از حمزه سید الشهدا و جعفر طیار مقامی بالاتر دارند .
فرمود همه شهدا در فردای قیامت به مقام اباالفضل غبطه می خورند .
حضرت صادق فرمودند اگر ما اسرار کربلا را بیان کنیم شما حج را ترک می کردید . یکی از اولیا می فرمود بچه های خود را به کربلا ببرید تا نور امام حسین به دل این کودک بتابد چرا که این نور فطرت را بیدار میکند و کودک تا آخر عمر بیمه می شود و به راه خواهد بود .




موضوعات مرتبط: داستانک آموزنده ، مطالب مذهبی ، قرآن ، محرم ، ،
برچسب‌ها: بلا برای مؤمن ,

تاريخ : شنبه 4 آذر 1391 | 18:3 | نویسنده : یالثارات الحسین |
.: Weblog Themes By VatanSkin :.